1. به سهام مانند یک شرکت نگاه کنید.
خیلی از سرمایه گذاران فکر می کنند که سهام و بازار سهام در واقع چیزی بیش از تکه های کاغذی که بین معامله گران رد و بدل می شود، نیست. این تفکر به جلوگیری از زیادی احساساتی شدن برای سهام ها کمک می کند، ولی اجازه نمیدهد که بهترین تصمیم برای سرمایه گذاری را بگیرید.
به همین علت بافت به این باور رسیده است که سرمایه گذاران باید مثل صاحب بخشی از شرکت و کسب و کاری که سهام آن را دارند، فکر کنند. با این گونه تفکر، از تصمیم های سرمایه گذاری آنی و سریع جلوگیری می شود، و به بازه بلند مدت توجه بیشتری می شود. به علاوه، سرمایه گذاران تمایل به بررسی و تحلیل وضعیت با جزئیات بیشتری می کنند، و در نتیجه فکر ها و بررسی های زیادی پشت تصمیمات خرید و فروش آن ها می باشد. تحلیل و تفکر بیشتر، بازده سرمایه گذاری بیشتر را به همراه دارد.
2. تنوع سرمایه گذاری را بیشتر کنید.
هرچند توصیه نمی شود که "تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد بگذارید"، گذاشتن تخم مرغ ها در سبد های بسیار زیاد نیز، کار خوبی نیست. به عقیده وارن بافت، تنوع بیش از حد بازده را به اندازه بی تنوعی کاهش می دهد. به همین دلیل او در صندوق های مشترک، سرمایه گذاری نمی کند.
بافت قاطعانه باور دارد که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در هر سهامی، باید اول روی آن سهام کار کنند و به بررسی های زیاد بپردازند. بعد از اینکه بررسی ها تمام شد، سرمایه گذار باید انقدر احساس اطمینان داشته باشد که بتواند قسمت زیادی از دارایی اش را به آن سهم اختصاص دهد. همچنین سرمایه گذار باید با اطمینان بتواند سبد سرمایه گذاری اش را از شرکت های متعدد به چند شرکت با چشم انداز رشد بالا، غربال کند.
البته بافت خاطر نشان می کند که تنها انتخاب بهترین شرکت مهم نیست، بلکه احساس شما به فعالیت های شرکت هم مهم است. اگر شما به فعالیت صنعت خاصی علاقه دارید، و شرکتی می شناسید که ریسک بنیادی کم و چشم انداز بلند مدت خوبی دارد، در آن شرکت سرمایه گذاری کنید تا شرکتی که به فعالیت آن چندان علاقه ندارید.
3. حجم معاملاتتان را کم کنید.
معامله سریع و زیاد بالقوه می تواند سود زیادی بسازد، ولی طبق نظر بافت، این معامله گر در واقع سود خود را کاهش می دهد. چرا که حجم زیاد معاملات کارمزد و همچنین مالیات زیادی از شما کم می کند و اگر در یک سال این مقدار را حساب کنید، قابل توجه خواهد بود.
سرمایه گذاران باید بلندمدت فکر کنند. با این طرز فکر، از دادن کارمزد های زیاد جلو گیری می شود. همچنین، از افزایش سرمایه ها، و سود های تقسیمی استفاده می کنند.
4. معیار های متفاوتی انتخاب کنید.
با اینکه قیمت سهام در نهایت معیار سنجش موفقیت یا شکست در یک تصمیم سرمایه گذاری است، بافر روی این معیار تمرکز نمی کند و به جای آن، به بررسی صنعت و اقتصاد و شرکت می پردازد. اگر فعالیت شرکت در جهت رشدش باشد و روند سود آوری آن رو به مثبت باشد، قیمت سهام در نهایت حمایت می شود.
سرمایه گذاران موفق باید مراقب شرکت هایی که صاحبش هستند، باشند و پتانسیل های درامد آن را بررسی کنند. اگر پارامتر های بنیادی مطمئن باشند و شرکت حقوق صاحبان سهام را با رشد درامد مداوم افزایش دهد، قیمت سهام، در بلند مدت، باید منعکس کننده آن باشد.
5. یاد بگیرید به احتمالات فکر کنید.
حکم (در متن اصلی کلمه bridge آمده است که نوعی بازی بسیار شبیه به حکم است)، یک نوع ورق بازی است که در آن بازیکنان باید قوانین احتمال را بررسی کنند تا از طرف مقابل ببرند. بافت نیز زیاد حکم بازی میکند و به این بازی علاقه دارد. او، استراتژی های این بازی را به دنیای سرمایه گذاری بسط داده است.
بافت پیشنهاد میکند که سرمایه گذاران به صنعت و وضعیت اقتصاد صنعت شرکت هایی که دارند، تمرکز کنند و به احتمالات اتفاقات مشخصی که ممکن است بیفتد، یا نیفتد، وزن بدهند؛ درست مثل یک بازیکن حکم که احتمالات دست رقیب خود را چک می کند. همچنین اضافه میکند که با تمرکز بر جنبه اقتصادی و نه قیمت سهام، با دقت بهتری می توان راجع به احتمالات قضاوت کند.
به احتمالات فکر کردند مزایای خود را دارد. برای مثال، یک سرمایه گذار که به این احتمال بیندیشد که نرخ درامد شرکت رشد 5 یا 10 درصدی دارد، بهتر می تواند از نوسانات کوتاه مدت قیمت سهام بهره ببرد. یعنی بازگشت سرمایه اش بالاتر، و هزینه انتقال سهام و در واقع کارمزد کمتری می پردازد.
6. جنبه های روانشناسانه سرمایه گذاری را درک کنید.
به طور ساده، به این معنا که سرمایه گذار باید بداند که سرمایه گذار موفق روند فکری روانشناسانه دارد.
سرمایه گذار موفق روی احتمالات و مسائل اقتصادی تمرکز می کنند و اجازه می دهد تفکر عقلانی به جای احساسات روی تصمیم گیری اش حاکم باشد.
بیش از هرچیز، احساسات شخصی سرمایه گذار می تواند بزرگترین دشمن او باشد. بافت می گوید که کلید غلبه بر احساسات این است که بتوان فقط به معیار های بنیادی شرکت باور داشت و زیادی نگران بازار سهام نبود.
سرمایه گذاران باید بفهمند که اگر می خواهند موفق شوند، باید طرز فکر روانشناسی مشخصی داشته باشند ، و سعی کنند به طرز فکرشان عمل کنند.
7. پیش بینی های بازار را نادیده بگیرید
یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید"روی دیواره نگرانی صخره نوردی کردن". به عبارت دیگر، بر خلاف جو منفی در بازار، و کسانی که دائما ادعا می کنند که رکود اقتصادی است، بازار در طول زمان معمولا با اقبال مواجه بوده است. بنابراین باید این افراد منفی نگر را نادیده گرفت.
در طرف دیگر، بسیاری از افراد خوشبین هستند که باور دارند بازار سهام همواره بسیار رشد می کند. این دسته را نیز باید نادیده گرفت.
با این سردرگمی ها، بافت پیشنهاد میدهد که سرمایه گذاران باید تلاش کنند تا سرمایه گذاری روی سهام هایی کنند که ارزششان دقیقا توسط بازار تعیین نمی شوند. در اینجا منطق این است که بازار سهام بالاخره ارزش ذاتی سهام را می فهمد (از طریق قیمت های بالاتر و تقاضای بیشتر)، سرمایه گذار به پول بیشتری دست می یابد.
8. منتظر پرتاب تپل باشید!
بازیکن بیسبال، تد ویلیام، یک مثال برای سرمایه گذار باهوش است. ویلیام برای یک پرتاب مشخص صبر می کند (در ناحیه ای از زمین که می داند بیشترین احتمال برخورد با توپ وجود دارد). روشی که ویلیام استفاده می کند این است که پرتاب هایش، به طور متوسط بیشتر از بقیه بازیکنان دوام دارد.
بافت، به طور مشابه، پیشنهاد می کند که تمام سرمایه گذاران طوری رفتار کنند که گویی تنها 20 بار می توانند برای سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند. این منطق از تصمیم های با بازده متوسط جلوگیری میکند و در نهایت بازده سبد را بیشتر می کند.